چالش های قرار گرفتن مهدویت گرایی، در طراز مسائل اعتقادی
دوره 6، شماره 57، فروردین 1403، صفحات 132 - 144
نویسندگان : سید علی اکبر حسینی شحنه *
چکیده :
التزام به اعتقاد به ظهور منجی در آینده زمانی نامعلوم و استقرار آخرالزمان در ادیان توحیدی به ویژه در اسلام و تشیع مطرح است. ولی، در نگاه ابتدایی به نظر می رسد، چنین آموزه ای اولا، برخوردار از عناصر لازم در جاگیری در طراز اعتقادات دینی نیست. ثانیا، ظرفیت ایجاد جهت گیری خاصی در نسل های پیش از عصر ظهور مورد ادعا، ندارد و ثالثا، گرچه این اعتقاد پیوستگی اجتناب ناپذیر با باور به خدای عالم، عادل، حکیم و قادر دارد و تنها در ذیل آن قابل درک است، ولی با توجه به اینکه عمق اعتقاد به مهدویت گرایی، دگرگونی های همه جانبه شگفت در انسان و پیرامون انسان و خارج از ظرفیت زیست انسانی مطرح می کند، چالش برانگیز است. با شیوه تحلیلی-استناجی و تحلیل محتوا، سوال اصلی و محوری مقاله این است که با توجه به سه نکته فوق، بر چه مبنا یا مبانیی، عقیده مندی به شکل گیری چنین عصر و زمانه ای در آینده، در منظومه اعتقادی ادیان توحیدی در اعصار قبل از ظهور، ضرورت یافته و جا باز کرده است. به نظر می رسد بستر نضج گیری چالش اعتقادی و تئوریک در مهدویت گرایی، باور به زیست انسان در شرایط و بستری مرکب از بیم و امید به شکل توامان است و پاسخگویی در مورد چالشی اینچنینی، با تکیه بر مباحثی از قبیل پاسخ به نیاز روانی انسانی در امید به کامیابی نهایی. یا ادعای این که بحث مهدویت، فرصت و قالبی است در ترسیم جامعه آرمانی. یا یاری رسانی این نوع اعتقاد، در ایجاد حس تکاپو و تلاش در ساختن عصر موعود و تبدیل شدن به شالوده و شیرازه انسجام جوامع انسانی. یا ایجاد ساحتی استوار در تعالی بخشی سطح زندگی انسانی، به سطح معنوی. یا نقش بی جایگزین در تمدن سازیِ سازوار با حیات طیبه دینی. در ارتباط با سوال مقاله، گرچه همه مهم هستند، اما مشروط بر آن است که با صرف نظر از پیچیدگی های مربوط به اثبات جزئیات مطرح شده در منابع در خصوص آن دوران، از نظر سنخ شناسی، بتواند بحث مهدویت، در سطح و در کنار دیگر موضوعات اعتقادی قرار گیرد.
التزام به اعتقاد به ظهور منجی در آینده زمانی نامعلوم و استقرار آخرالزمان در ادیان توحیدی به ویژه در اسلام و تشیع مطرح است. ولی، در نگاه ابتدایی به نظر می رسد، چنین آموزه ای اولا، برخوردار از عناصر لازم در جاگیری در طراز اعتقادات دینی نیست. ثانیا، ظرفیت ایجاد جهت گیری خاصی در نسل های پیش از عصر ظهور مورد ادعا، ندارد و ثالثا، گرچه این اعتقاد پیوستگی اجتناب ناپذیر با باور به خدای عالم، عادل، حکیم و قادر دارد و تنها در ذیل آن قابل درک است، ولی با توجه به اینکه عمق اعتقاد به مهدویت گرایی، دگرگونی های همه جانبه شگفت در انسان و پیرامون انسان و خارج از ظرفیت زیست انسانی مطرح می کند، چالش برانگیز است. با شیوه تحلیلی-استناجی و تحلیل محتوا، سوال اصلی و محوری مقاله این است که با توجه به سه نکته فوق، بر چه مبنا یا مبانیی، عقیده مندی به شکل گیری چنین عصر و زمانه ای در آینده، در منظومه اعتقادی ادیان توحیدی در اعصار قبل از ظهور، ضرورت یافته و جا باز کرده است. به نظر می رسد بستر نضج گیری چالش اعتقادی و تئوریک در مهدویت گرایی، باور به زیست انسان در شرایط و بستری مرکب از بیم و امید به شکل توامان است و پاسخگویی در مورد چالشی اینچنینی، با تکیه بر مباحثی از قبیل پاسخ به نیاز روانی انسانی در امید به کامیابی نهایی. یا ادعای این که بحث مهدویت، فرصت و قالبی است در ترسیم جامعه آرمانی. یا یاری رسانی این نوع اعتقاد، در ایجاد حس تکاپو و تلاش در ساختن عصر موعود و تبدیل شدن به شالوده و شیرازه انسجام جوامع انسانی. یا ایجاد ساحتی استوار در تعالی بخشی سطح زندگی انسانی، به سطح معنوی. یا نقش بی جایگزین در تمدن سازیِ سازوار با حیات طیبه دینی. در ارتباط با سوال مقاله، گرچه همه مهم هستند، اما مشروط بر آن است که با صرف نظر از پیچیدگی های مربوط به اثبات جزئیات مطرح شده در منابع در خصوص آن دوران، از نظر سنخ شناسی، بتواند بحث مهدویت، در سطح و در کنار دیگر موضوعات اعتقادی قرار گیرد.
کلمات کلیدی :
کارکرد اصلی عقاید دینی، سرمایه فرهنگی، ظهور مهدی، عوامل آخرالزمان گرایی
کارکرد اصلی عقاید دینی، سرمایه فرهنگی، ظهور مهدی، عوامل آخرالزمان گرایی
مشاهده مقاله
176
دانلود
0
تاریخ دریافت
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
تاریخ ریوایز
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
تاریخ پذیرش
۲۹ فروردین ۱۴۰۳