دوره 3، شماره 27، مهر 1400، صفحات 85 - 73
نویسندگان : غلامرضا ایزدپناه * و آزاده ایزدپناه

چکیده :
امروزه، قراردادهای تجاری بین‌المللی به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده است. در واقع پویایی و بالندگی نظام حقوقی، بازرگانی و اقتصادی هر کشوری در گرو تنظیم این قراردادها می‌باشد. مفهوم قرارداد تجاري بین‌المللی در معناي عام، قراردادهاي مربوط به مبادله کالا، ارائه خدمات و مالکیت فکري مانند قراردادهاي مجوز بهره‌برداري و واگذاري حق امتیاز را شامل می‌شود. فرایند «تفسیر این قراردادها» همواره کانون توجه مراجع حل اختلاف بوده و در عین ظرافت و پیچیدگی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. منظور از تفسیر قرارداد روشن ساختن جنبه‌هاي مبهم قرارداد، حتی‌الامکان بر مبناي قصد واقعی طرفین قرارداد و در غیر این صورت تفسیر بر اساس معیارهاي نوعی و استنباط افراد متعارف در همان اوضاع و احوال مشابه است. هدف از تفسیر کشف خصوصیات قرارداد مطابق اراده انشاکنندگان آن است. همچنین ضرورت تفسیر قراردادهاي تجاري بین‌المللی در فرض مشخص نبودن قصد مشترك طرفین ممکن است به علل متعددي باشد که رفع ابهام از آن، مستلزم اعمال ابزارها و اصول حاکم بر تفسیر این قراردادها، با تأکید بر کنوانسیون بیع بین المللی کالا 1980 وین، اصول قراردادهاي تجاري بین المللی و اصول حقوق قراردادهاي اروپایی است. در این پژوهش قصد داریم، اصولی را که در تفسیر قراردادهای تجاری باید مدنظر قرار گیرد، مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم وقتی یک قاضی با یک قرارداد تجاری روبرو می‌شود برای تفسیر قرارداد باید سراغ چه اصولی برود. آیا می‌تواند از همان اصولی که در حقوق مدنی است، استفاده کند یا اینکه باید اصولی دیگر را مورد توجه قرار دهد و اگر اینطور است این اصول را باید از کجا استخراج نماید.

کلمات کلیدی :
قرارداد تجاری بین‌المللی، تفسیر قرارداد، قصد مشترک طرفین، حسن نیت، اصل صحت